به گزارش پارسینه، اینروزها عادل فردوسیپور به صدر برگشته، اما این بازگشت بار معنایی چندان مثبتی ندارد، او در الکلاسیکو بار دیگر نشان داد چه گزارشگر توانمندیست اما خودش خواست تا برندش به خاطر یک شوخی بچهگانه لکهدار شود، اینکه او را همواره تقدیس کنیم یا برچسب مصونیت به او بزنیم کاریست بس عبث و بیهوده چرا که دربهای ابتذال به روی هر کسی باز است و انگار عادل از گرفتاری به آن ابایی ندارد.
عادل؛ خزان یک اسم
رسول بهروش، روزنامهنگار درباره حواشی گزارش اخیر عادل در بازی بارسا و اینتر مینویسد: مشتلق بدهید که عادل فردوسیپور یک بار دیگر در شبکههای اجتماعی وایرال شد. به خاطر افشاگری از پشت پردههای سیاه یا مشکلات اساسی فوتبال ایران؟ البته که نه. بابت پنجاه نوبت شوخی مسخره و کشدار با اسم و فامیل «ژول کونده»، مدافع بارسلونا. باورکردنی نیست، اما گزارشگر مطرح فوتبال ایران دقایق طولانی با سوژه چندشآوری ریسه میرفت که این روزها حتی برای بچه دبیرستانیها هم قفل است. در فشل و ضد مردمی بودن ساختار صداوسیما که تردیدی نیست، اما پرسش اینجاست که فردوسیپور در این سالها از فرصت کار در فضایی بازتر چگونه سود برده؟ شوربختانه همه بهره او همین خنکبازیها بوده؛ از شبنشینی با سلبریتیهای شوخ و شنگ و گپ مبتذل با مورایس و تازه عروسش تا خاطرهبازی با فیلمهایی که رامین رضاییان در بچگی «تنهایی» میدیده و البته داستان جواد کاظمیان و مونیکا بلوچی و... باشد، قبول؛ فردوسیپور هم جزو مقدسات است و همه منتقدانش حسود و بیسواد هستند، اما آیا واقعا یک جریانسازی عمیق و موثر از او در این سالها به یاد میآورید؟
عادلی که انگار نمیشناسیم!
کاربری به نام فرشاد هم از ماجرای گزارش پرحاشیه عادل به حواشی صفحه اینستاگرامی او قلاب انداخته: چندماه پیش صحبت از این بود که عادل خان صفحه شخصی خود را فنپیج معرفی میکند. صفحه در اختیار خودش است و کارمندان خود را مجبور کرده در وصف چشم و ابرویش در این فنپیج پست منتشر کنند .و جشن تولد برایش بگیرند. عادل در صفحه شخصیاش هر روز خود را قهرمان مردم و محبوب معرفی کرد و به شکل خجالتآوری این مسخرگی را 10 سال ادامه داد. سفلهپروری از عادات سلبریتیهاست.
یک ترفند لوث برای سلبریتیسازی از خود. پس از 10 سال که او صفحه شخصی را به عنوان صفحه هواداران معرفی میکرد و از فالوئر هوادار ساخته بود، حالا پذیرفت که این اکانت شخصی است و خودش 10 سال در وصف خودش مینوشت. پذیرش این خودشیفتگی، تحسینبرانگیز است. این تغییر نه برای ما، بلکه برای او کاربرد داردو یعنی میتواند منجر به این شود که باور کند خبری نیست و یک جایی باید مسخرگی را تمام کرد. حالا دیگر شاید کارمندانش مجبور نباشند در وصف چشم و ابرویش در این صفحه بنویسند.
کاش از خواب بپری!
سهراب نامجو هم به عادل چند توصیه دارد: عادل جان سلام، امیدوارم بعد از ریسهرفتنهای بیپایان پس از تلفظ یک اسم ساده حالت خوب باشد، ما هم خوبیم، قرار بود وقتی که به گزارشگری برمیگردی خاطرات بازی آلمان - ایتالیا را برایمان تداعی کنی، قرار بود که باز هم بگویی "اصلا چیه این فوتبال"، قرار بود پس از گل سوم اینتر به بارسا به یاد سالها قبل بگویی "او لا لا" اما تصمیم گرفتی تا اسیر چیزهایی شوی که نه بدرد خودت میخورد و نه بدرد ما مردم. حتی مرورش هم چیزی را درونمان قلقلک نمیدهد و انگار شاهد سقوط تو هستیم، انگار گزارش برای تو هم خستهکننده شده، حداقل بگذار آن خاطرات خوبی از تو به یاد داریم دست نخورده بماند، شاید یادت رفته هنوز هم مخاطب داری، کاش تجدید قوا کنی، کاش اصلا کمی استراحت کنی، کاش ما مردم را دستکم نگیری!
منبع: برترین ها
0 دیدگاه