به گزارش پارسینه؛ مرکز آمار ایران به تازگی آمارهای نگران کننده ای را در مورد وضعیت بیکاری در کشورمان منتشر کرده است. بر اساس گزارش نهاد مذکور، در شرایط کنونی در کشورمان تنها 17 درصد از افرادی که در سن فعالیت اقتصادی قرار دارند، به طور استاندارد روزانه هشت ساعت کار می کنند. نگرانکنندهتر اینکه از حدودا دو میلیون نفر جمعیت بیکار در ایران، 800 هزار نفر را فارغ التحصیلان دانشگاهی تشکیل می دهند.
ورای همه این ها، مرکز آمار گزارش داده که حدودا 40 میلیون نفر از افرادی که در سن بالای 15 سال قرار دارند(افرادی که در سن فعالیت اقتصادی قرار می گیرند)، هیچ شغل و فعالیت اقتصادی جدی ندارند. این آمار آنطور که بسیاری از صاحب نظران نیز تایید می کنند، حقیتقا نگران کننده و جدی است.
با این حال، یک سوال مطرح می شود و آن هم این است که چرا این جمعیت قابل توجه، چندان به شغل و فعالیت اقتصادی و یا همان هشت ساعت کار روزانه به صورت استاندارد، اقبالی ندارند؟ به نظر می رسد برای پاسخ به این پرسش بایستی 3 مولفه را مد نظر داشت.
اول اینکه متاسفانه در سال های گذشته تحت تاثیر نوسانات قابل توجه در اقتصاد ایران و در عین حال، کم ارزششدن پول ملی، بسیاری از فعالیت های عادی و مفید اقتصادی ارزش خود را از نگاهِ مخصوصا قشر جوان از دست داده اند و در عوض، فعالیت های غیرمفید دلالی، پرسودتر تشخیص داده می شوند. درست به همین دلیل است که می بینیم نگاه سرمایه ای به خودرو، مسکن، و یا حتی خرید ارز و طلا، به نحو قابل توجهی در طی سالهای اخیر در کشورمان به یک ایده اقتصادی در میان افراد تبدیل شده است.
به بیان ساده تر، افراد این باور را پیدا کرده اند که با فعالیت مفید و عادی اقتصادی نمی توانند به جایی برسند اما با دلالی می توانند سودهای کلان به جیب بزنند و چندبرابرِ حالت عادی رشد کنند. بازتاب این جنس از نگاه را به عینه می توان در آمارهایی که اخیرا مرکز آمار ایران در مورد وضعیت بیکاری در کشورمان ارائه کرده مشاهده نمود.
نکته دوم اینکه نسل های جدید روحیات خاص خود را دارند. اکنون در بخش های مختلف جهان نظیر شرق آسیا و یا حتی غرب جهان، شاهد اوج گیری طبقه ای از نسل های جدید با عنوان NEET هستیم که نه دنبال تحصیل و نه شغل هستند. این نسل های جدید که تا حد زیادی تحت تاثیر ابزارهای جهان دیجیتال هستند، روحیات خاص فکری و رفتاری خودشان را دارند و کمتر به شیوههای متعارف و برنامه ریزی شده فکر یا رفتار می کنند.
این طبقه بیش از هر چیزی روحیات اعتراضی دارند و نقادانه به سازوکارهای حکمرانی و جامعه می نگرند. کشورمان ایران نیز همچون دیگر بخش های جهان شاهد بزرگ شدن طبقه NEET طی سال های اخیر بوده است. موضوعی که آن نیز یکی از جلوه های عینی خود را در قالب افزایش آمارهای شمارِ افرادی که هیچ فعالیت یا اقدام موثر اقتصادی ندارند، به نمایش میگذارد.
و در نهایت سوم اینکه هرم جمعیتی در ایران همچنان جوان و پویا است. بخش قابل توجهی از جوانان در کشورمان تحصیلکرده هستند و همانطور که در سال های گذشته بسیاری از منتقدان و کارشناسان اجتماعی و اقتصادی گفته اند، موقعیت متناسب با شرایط تحصیلی و آموزشی خود را پیدا نمی کنند. درست به همین دلیل است که یا به فعالیت های جانبی و غیرمفید نظیر دلالی روی می آورند و یا به صورت جدی به فکر مهاجرت و خروج از کشور می افتند.
یکی از اصلیترین چالش های اقتصادی ایران همین مساله فرار مغزها و نیروی کار جوان ایرانی است. جالب اینکه پیشتر در مرود مهاجرت افراد برای تحصیل در دانشگاه ها و یا زندگی در خارج ایران صحبت می شد اما اکنون به اذعان برخی کارشناسان، شاهد کاهش سن مهاجرت به دوران دبیرستان افراد هستیم! از این رو، اینکه افراد تناسبی را میان موقعیت تحصیلی و یا چشم اندازهای خود با آنچه در واقعیت از حیث شغلی با آن رو به رو می شوند نمیبینند نیز نقشی مهم در افزایش آمارهای مرتبط با بیکاری و عدم فعالیت اقتصادی از سوی افرادی که در سن مفید فعالیت اقتصادی قرار دارند بازی می کند.
0 دیدگاه