به گزارش پارسینه به نقل از اکو ایران،در سالهای اخیر، جشن یلدا بهجای آنکه یادآور شبی برای شادی و دورهمی خانوار ایرانی باشد، تداعیکننده گرانی، تورم و هزینههایر سرسامآور است. متناسب با روند افزایش نرخ تورم و کوچکتر شدن سفره خانوار ایرانی، بعید هم نیست که شب چله با شرمندگی سرپرستان خانوار گره بخورد. وضعیتی که سبب میشود حتی بازار هم از این رویداد سودی نبرَد و تنها واسطهگران برنده بازی شب چله باشند.
در طی ده سال (1403- 1394) هزینه برگزاری این جشن باستانی، 15 برابر شده است. در مقابل، رویدادهایی چون هالووین یا جشن سال نوی میلادی (کریسمس) ابعادی عظیم و تأثیرگذار بر اقتصاد کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی دارند؛ مطابق آمار فدراسیون خردهفروشی آمریکا (NRF)، در سال 2024 مجموع هزینههای صورتگرفته برای هالووین به 11.6 میلیارد دلار رسیده است. اما چرا یلدا و یا سایر جشنهای ملّی ایرانیان چنین تأثیری بر اقتصاد کشور ندارند و چگونه میتوان روند کنونی را دگرگون ساخت؟
مفهوم تأثیر ضریب فزاینده و یلدای محبوس در خانه
برای درک بهتر تأثیر کنونی جشنهای ملّی بر اقتصاد ایران، بایستی از یک مفهوم اقتصادی به نام تأثیر ضریب فزاینده بهره گرفت. این مفهوم بیان میکند که تزریق اولیه هزینهها منجر به افزایش کلی بیشتر درآمد ملّی و تولید اقتصادی میشود؛ زیرا پول در یک واکنش زنجیرهای خرج و دوباره خرج میشود. این اثر موجی بدین سبب اتفاق میافتد که هزینههای یک نفر برای شخص دیگری درآمد میشود، که سپس بخشی از آن را خرج میکند و دورهای بیشتری از تقاضا ایجاد میکند.
حال به جشن یلدا و نحوه برگزاری آن بنگریم: عموماً خانوار ایرانی یک سری کالاهای خوراکی و نوشیدنی مانند آجیل، میوه و شیرینی خریداری کرده و سپس آن را دور هم نوش جان میکنند. در این وضعیت، هر خانوار ایرانی هم نقش تأمینکننده، هم آشپز و هم میزبان را برگزار میکند
در این وضعیت، سایر بخشهای اقتصاد، نظیر حملونقل، پوشاک، هتلداری و غیره از این رویداد مهم فرهنگی هیچ بهره اقتصادی نخواهند برد. در سالهای اخیر البته برخی کافهها و رستورانها توانستهاند به نحوی با برگزاری این جشن در محل کسبوکارشان به درآمدزایی بپردازند، اما همچنان یلدا جشنی محبوس درخانه و محدود به خوردن است.
جشن یلدا، جشنی عمومی نیست که در آن فستیوالهای خیابانی، کنسرتهای بزرگ مناسبتی یا تورهای گردشگری مخصوص یلدا وجود داشته باشد. در نتیجه، پول جدیدی وارد اقتصاد نمیشود؛ صرفاً بودجه خانوار از بخشهای دیگر (مثلاً پوشاک یا آموزش) حذف شده و به بخش خوراکی منتقل میشود. این فرایند در حقیقت جابهجایی هزینه است و نه خلق ثروت.
منظور از حبس در خانه آن نیست که الگوهایی نظیر «مهمونی ده کیلومتری» میتواند برای یلدا لزوماً کارگر باشد. این جشن، که برای گرامیداشت عید غدیر از سوی شهرداری تهران در سالیان اخیر برگزار شده، همچنان ضریب فزاینده بالایی نخواهد داشت؛ چرا که در نهایت بودجه فرهنگی شهرداری و سایر نهادها را به صورت کالاهای خوراکی یا یکسری رویدادهای شاد بدل ساخته و انگار همان زنجیره کوتاه خرید محصولات و مصرف آن را به فضایی بزرگتر میآورد.
برای آنکه بتوان جشن یلدا را به رویدادی مؤثر و رشدآفرین برای اقتصاد ایران بدل ساخت، میبایست با بهرهگیری از «صنعتسازی از سنّت»، اقتصاد جشن یلدا را به زنجیرههای مختلف پیوند زد.
صنعتسازی از سنّت
فرآیند صنعتسازی در هالووین، الگوی کلاسیک تبدیل یک آیین سنتی- مذهبی به یک «محصول تجاری مدرن» است. غرب با راهبرد «کالاییسازی» (Commodification)، این رویداد را از یک شبِ صرفاً آیینی خارج و به یک «فصل خرید» تبدیل کرد. کلید اصلی این ماجرا، تعریف نیازهای جانبی برای یک سنت ساده بود؛ به این معنا که برگزاری جشن دیگر تنها به حضور فیزیکی افراد وابسته نیست، بلکه به مجموعهای از کالاها گره خورده است. در این مدل، کدو تنبل دیگر یک محصول کشاورزی نیست، بلکه مادهخامی است که برای مصرف آن به ابزار حکاکی، شمعهای مخصوص و زیورآلات نیاز است. این فرآیند باعث شد تا سنت، از حالت «انتزاعی و معنوی» به حالت «مادی و مصرفی» تغییر ماهیت دهد و بقای آن نه به حافظه تاریخی، بلکه به ویترین فروشگاهها وابسته شود.
در گام دوم، هالووین با ایجاد یک اکوسیستم اقتصادیِ متصل، صنایع نامرتبط را به هم جوش داد. برخلاف جشنهای سنتی ما که معمولاً تکبعدی (فقط خوراکی) هستند، هالووین موفق شد صنایع سرگرمی، نساجی، قنادی و گردشگری را در یک همافزایی کامل قرار دهد. برای نمونه، صنعت سینما با تولید فیلمهای ترسناک، تقاضا برای صنعت نساجی را ایجاد میکند و صنعت گردشگری با برگزاری رویدادهای خیابانی، این چرخه را تکمیل میکند. این درهمتنیدگی سبب میشود ضریب فزاینده پول به شدت بالا برود؛ چرا که دلار خرج شده در این ایام، تنها در جیب کشاورز نمیماند، بلکه در کل زنجیره خدمات و تولید کشور به گردش در میآید.
به سوی رونق اقتصادی با یلدا
روندی که در بالا توضیح داد، به سهولت میتواند برای جشن یلدا نیز پیادهسازی شود تا با درگیرساختن بخشهای مختلف اقتصاد ایران، هم خانوار و هم بازار بتوانند منفعت کسب کنند. نخستین گام، تعریف درست جشن یلدا در سیاست و زبان رسمی کشور است. سالیان متمادی است که رویکرد دستگاه رسمی به یلدا، تخفیف و تقلیل آن است؛ در برنامههای تلویزیونی یلدا «بلندترین شب سال» نامیده میشود و هیچ تعطیلی رسمی برای آن در تقویم قرار ندارد.
اخیراً روزنامه خراسان پیشنهاد تعطیلی فردای شب یلدا (1 دی) را داده که بایستی جدی گرفته و حتی یک هفته را به عنوان هفته یلدا تعیین شود. تعطیلی فردای یلدا، میتواند ضریب فزاینده و درگیری بخشهای مختلف اقتصادی را گسترش دهد. در دنیا، اقتصادِ شب یکی از پولسازترین بخشهاست. یلدا تنها شبی است که پتانسیل فعالسازی این اقتصاد را تا صبح دارد. تعطیلی اول دی، صرفاً برای «خوابیدن» نیست؛ بلکه «مجوزِ بیداری» است. اگر مردم بدانند فردا تعطیل است، جشن را به بیرون از خانه (رستوران، کنسرت نیمهشب، سینما) میکشانند و ضریب فزاینده پول فعال میشود.
گام بعدی، تعریف هویت یلدایی برای شهرها و سپس رویدادهای مختلف مرتبط با آن است. حافظخوانی یک سنّت دیرینه در شب یلداست. از همین رهگذر، شیراز و حافظیه به همراه سعدیه میتواند بستر بسیار مناسبی برای برای برگزاری جشنهای یلدایی باشد. قونیه با بهرهگیری از همین راهبرد، سالانه 3 میلیون گردشگر جذب خود میکند اما چرا شیراز نتواند در یک هفته به مناسبت یلدا، فستیوال بزرگ «حافظخوانی» با اجرای ارکستر سمفونیک یا خوانندگان سنّتی در تختجمشید یا حافظیه برگزار کند؟
این ظرفیت عظیم تنها محدود به شیراز نخواهد بود. افزون بر تهران، شهرهایی نظیر اصفهان و تبریز نیز میتوانند جشن یلدا را با درونمایه خودشان برگزار کنند و ترکیبی از موسیقی، خوراکی، نقّالی و سایر سنّتهای بومی برگزار شود. جدای از اینها، میتوان در هر شهری میتوان از ظرفیت گردشگری روایی بهره بگیرد. کافهها، رستورانها و هتلها بهجای فروش«شام یلدا»، بسته «شبنشینی یلدایی» عرضه کنند که در آن سفره شب یلدا به همراه اجرای موسیقی زنده و نقّالی انداخته شود. در این حالت، فشار هزینههای خانوار با تقلیل نقشها و عمومیشدن هزینهها کاهش یافته و کافهها و رستورانها به همراه مشاغل مرتبط رونق پیدا میکنند.
حلقه مفقوده دیگر در زنجیره ارزش یلدا، «اقتصاد دکور و نماد» است. در حال حاضر، سبد خرید یلدا تقریباً به طور کامل به «کالاهای زودمصرف خوراکی» وابسته است که پس از پایان شب، اثری از آنها باقی نمیماند. این در حالی است که میتوان با «کالاییسازی نمادها»، بازاری جدید و ماندگار برای صنایع خلاق و دستی ایجاد کرد. برای نمونه، در میزان مخارج هالووین سال 2024، 3.8 میلیارد دلار خرج دکور و نمادها شده است؛ یعنی 300 میلیون دلار بیشتر از خوراکیها و شیرینیها. انار و هندوانه نباید صرفاً میوه باشند؛ بلکه باید به فرمهای بصری در سفالگری، شمعسازی، نساجی (رومیزیهای طرحدار) و طراحی گرافیک تبدیل شوند. توسعه این بخش، نهتنها فشار تقاضا را از بازار تورمزای خوراکی میکاهد، بلکه درآمد یلدا را به سمت کارگاههای کوچک هنری و تولیدی هدایت میکند که ارزشافزوده بسیار بالاتری نسبت به خامفروشی محصولات کشاورزی دارند.
در نهایت، صنعتسازی یلدا نیازمند تغییر پارادایم از «میزبانی تکنفره» به «مشارکت جمعی» از رهگذر فرهنگ هدیه (Gifting) است. در الگوی فعلی و سنتی، تمام فشار تورمی و بار مالی برگزاری جشن بر دوش سرپرست خانوار یا میزبان است که خود عاملی بازدارنده برای برگزاری جشن محسوب میشود. اما اگر با الگوبرداری از رویدادهای جهانی، رسم «هدیه یلدایی» (مانند خرید کتاب، بستههای فرهنگی یا صنایع دستی کوچک توسط مهمانان) نهادینه شود، نهتنها هزینهها سرشکن میشود، بلکه صنایع بستهبندی، نشر و کالاهای کادویی نیز وارد چرخه سودآوری میشوند و یلدا از یک «هزینه» برای یک نفر، به یک «فرصت تجاری» برای بازاری وسیع تبدیل خواهد شد.
یلدا؛ اسیر تورم و فقدان تخیل
یلدا در ایران قربانیِ دو چیز است: تورم (که قدرت خرید را میبلعد) و فقدان تخیل (که نمیتواند از سنت، صنعت بسازد). تعطیلی اول دی و برگزاری کنسرت-رویدادهای ادبی، تنها راهی است که میتواند یلدا را از یک «هزینه خانوار» به یک «سرمایه ملّی» بدل سازد. درست مانند کاری که قونیه با مولانا و غرب با کدو تنبلهای هالووین کرد. اگرچه همچنان، معضل اصلی برای این ایده، قدرت خرید پایین خانوار است که بایستی سوای اقتصاد یلدا، چارهای برایش اندیشیده شود.
.gif)
.gif)







.gif)



0 دیدگاه