به گزارش پارسینه؛ در روزهای اخیر، علنی شدن اختلافات و درگیری ها میان دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا و ایلان ماسک میلیونر و کارآفرین مشهور آمریکایی، با بازتاب های گسترده ای در فضای خبری و سیاسی آمریکا و جهان همراه شده است. ایلان ماسک برنامه های اقتصادی ترامپ را نفرتانگیز و موجب ایجاد کسری بودجه قابلتوجه برای آمریکا توصیف کرده و ترامپ نیز ایلان ماسک را فردی دیوانه که مایل نیست با وی صحبت کند، معرفی کرده است.
ترامپ حتی تهدید کرده که اعطای کمک های دولتی به شرکت های زیرمجموعه ایلان ماسک را متوقف خواهد کرد. البته که دو طرف اتهامات و توهین های دیگری را نیز علیه دیگری مطرح کرده اند با این همه، نکته قابلتامل در این میان این است که این موضوع، با تبعات اقتصادی قابل توجهی نیز همراه بوده است. ابتدا باید به وابستگی شدید مجموعه ماسک به دولت فدرال اشاره کنیم. تسلا، اسپیساکس و نورالینک سالهاست که میلیاردها دلار قرارداد، یارانه، و تسهیلات دولتی دریافت کردهاند.
اسپیساکس به تنهایی حدود 22 میلیارد دلار قرارداد نظامی و فضایی دارد، و تسلا نیز میلیونها دلار تحت شرایط قانونی خاص از دولت منتفع شده است. این وابستگی باعث شده این شرکتها (با وجود ادعای استقلال) بهسرعت آسیبپذیر شوند(وقتی دولت در برابر آن ها قرار گرفت).
دوم اینکه درگیری ترامپ و ماسک به سقوط ناگهانی بازار سهام منجر شد. پس از تهدید ترامپ به لغو قراردادهای دولتی شرکتهای ماسک، سهام تسلا بیش از 14٪ سقوط کرد. سقوط سهام تسلا، تنها گوشهای از بحرانی بزرگتر بود: بازارهای گستردهتر نیز تحت فشار رفتند و برخی تحلیلگران پیشبینی کردند ما با احتمال اصلاح 5 تا10٪ در بازار سهام آمریکا مواجه هستیم. این وضعیت باعث خروج سرمایهگذاران خُرد و نوسان بالاتر در بازارها شد.
سوم اینکه این تنش جدی، چشمانداز اقتصادی را مختل کرد. ماسک در مورد سیاست تعرفهای ترامپ هشدار داد و آن را «احمقانه» خواند و اعلام کرد که اگر ادامه پیدا کند، احتمال سقوط اقتصادی (رکود) در نیمه دوم 2025 جدی خواهد شد. صحبتهایی از اقتصاد نامطمئن و ریسک رکود مطرح شد. تحلیلی که بازتاب آن در قیمت سهام و انتظارات تورمی قابل مشاهده است.
چهارم اینکه دخالت مستقیم ماسک در بودجه دولت از طریق نقش مشاور در «وزارت بهرهوری دولت» (DOGE) باعث ایجاد هرجومرج در استخدام فدرال، تفسیرهای نادرست از عواید مالی و اختلاف درباره میزان ارقام صرفهجویی شد. جمعی از نهادهای کارگری علیه دولت شکایت کردند و حتی قضات نیز برخی اخراجها را «نامشروع» دانستند. بهرغم ادعاهایی مبنی بر صرفهجویی 160 میلیارد دلاری در بودجه دولت، برخی گزارشها نشان دادند هزینه واقعی حدود 135 میلیارد دلار بوده است – البته با پرداخت بهای اجتماعی چون از دست رفتن خدمات و افزایش بیثباتی نیروی کار دولت.
پنجم، این برخورد به تصویر بینالمللی آمریکا لطمه زد. تعرفههای سنگین تجاری ترامپ علیه کانادا، مکزیک و چین، واکنشهای قاطع را در جهان به دنبال داشت، از جمله بایکوت محصولات آمریکایی در اروپا و کانادا . کاهش 23٪ در عبور مرز کانادا-آمریکا و افت 20٪ در تعداد سفرهای اروپایی گزارش شده و اقتصاد گردشگری آمریکا دچار کاهش شدید شد.
ششم، روابط اقتصادی با متحدان بهخطر افتاد. بسیاری از شرکتهای خارجی (بهویژه در اروپا ) در واکنش به آشفتگی سیاسی-اقتصادی، سرمایهگذاریهای خود را کاهش دادند یا حتی عقبنشینی کردند. این بیاعتمادی نهتنها فروش کالاهایی مانند تسلا را کاهش داد، بلکه سرمایهگذاری در زمینه فناوری و تولید را نیز تحت تأثیر قرار داد.
هفتم، فقدان ثبات در سیاستگذاری(که نمودهای عینی خود را در قالب درگیری ترامپ و ایلان ماسک نشان داد) روی پژوهش و آموزش عالی اثر منفی گذاشت. کاهش مالیات موسسات، افزایش فشار سیاسی و کاهش بودجه، باعث شده پروژههای علمی نیمهکاره مانده و دانشجویان بینالمللی آمریکا را ترک کنند. این خطر «فرار نخبگان» را بیشتر کرده است.
در نهایت، این بحران یک جلوه عینی از چگونگی سواستفاده از قدرت در راستای منافع شخصی را به نمایش گذاشت. ترامپ و ماسک با استفاده از قدرت دولت، منافع شرکتهای خود را پی گرفتند، بدون در نظر گرفتن تبعات این مساله برای منافع ملی آمریکا. تعادل میان منافع عمومی و خصوصی بههم ریخته و تصمیمگیری عقلایی جای خود را به منافع صِرف مالی داده است.
0 دیدگاه