به گزارش پارسینه به نقل عصر ایران، «هیچ اعتمادی بین ایران و آمریکا وجود ندارد. من ایدهای ندارم که با مواضع کنونی، چگونه میتوان به توافق جدیدی رسید. ترامپ همه چیز را تغییر میدهد، بنابراین ممکن است دیدگاههای خود را در مورد ایران تغییر دهد، اما مطمئن نیستم که حتی اگر این اتفاق بیفتد، تفاوت چندانی داشته باشند. فکر میکنم تیم فعلی ترامپ ممکن است برای تلاش جهت دست یابی به نوعی توافق با ایران تحت شرایط خاص خودشان که برای همه خارج از این تیم ناشناخته است، آماده شده باشد.»
این دیدگاه را نیون آنجلیچ (Neven Andjelic)، کارشناس مسائل بینالملل و استاد دانشگاه ریجنتس لندن (Regent's University) در حوزه روابط بینالملل و حقوق بشر در گفت و گو با عصر ایران مطرح کرده است.
در یک ماه گذشته، سیاستهای خارجی دونالد ترامپ به عنوان رییسجمهوری آمریکا، با چالشهای عمدهای روبه رو بوده است. ترامپ وعده داده به جنگ روسیه و اوکراین پایان دهد، اما این وعده با چالشهایی مانند حضور نیروهای کره شمالی در خط مقدم روسیه و استفاده اوکراین از موشکهای دوربرد مواجه است. او تهدید کرده در صورت عدم همکاری طرفین، کمکهای نظامی به اوکراین را افزایش یا قطع خواهد کرد.( با توجه به اتفاقات دیدار با زلنسکی گزینه دوم محتملتر شده).
در خاورمیانه، ترامپ با بحرانهای پیچیدهای مانند جنگ میان اسرائیل، حماس و حزبالله مواجه است. او این جنگ را «پیچیدهتر از بحران اوکراین» توصیف کرده، اما معتقد است که حل آن سادهتر است. ترامپ همچنین قصد دارد بار مذاکرات صلح را به دوش اروپا بیندازد، که با سیاستهای دولت بایدن متفاوت است.
با دکتر نیون آنجلیچ (Neven Andjelic که علاوه بر معرفی آغاز این متن از سال 2014 تا 2018 در کمیته مشورتی کنوانسیون چارچوب برای حمایت از اقلیتهای ملی - شورای اروپا خدمت کرده درباره سیاستهای دونالد ترامپ در حوزه بینالملل و نوع نگاه او در مورد مسائل بینالمللی گفت و گو کرده ایم با این یادآوری که این مصاحبه قبل از اتفاقات دیشب در دیدار با زلنسکی انجام شده که واکنش های گسترده را دامن زده است.
با توجه به این ه یک ماه از روی کار آمدن رسمی دولت دونالد ترامپ می گذرد، رویکرد او به سیاست خارجی چه شباهتها و تفاوتهایی نسبت به دوره اول ریاست جمهوریاش دارد؟
دونالد ترامپ با تجربهای که از دوره اول ریاستجمهوری خود به دست آورده است، وارد دوره دوم شده است. دوره اول او برای جهان، خود او و تیمش یک تجربه شوکآور بود. این تجربه قبلی به او کمک کرد تا با سیاستهایی کاملاً توسعهیافته شروع کند که جهان باید آنها را بپذیرد یا حداقل موضع خود را اصلاح کند.
بنابراین میتوانیم ببینیم رقابت و تضاد واقعی در رابطه با چین است. با این حال، این بار این سیاستها سرفصلساز نیستند، بلکه با دقت اعلام میشوند و اولین نشانهها با این درک اعمال میشوند که نباید بیش از حد به چین دل ببندند، بلکه اجازه دهند چین با رژیم جدید واشنگتن سازگار شود.
توجه داشته باشید، پس از اولین دوره ریاست جمهوری ترامپ، در واقع این بایدن بود که تعرفهها را برای چین افزایش داد. اشتباهات بایدن در رابطه با اسرائیل با سیاستهای حمایتی آمریکا و نادیده گرفتن مسئله فلسطین به همان اندازه مغشوش و درهم دنبال شده است.
حداقل، کشتار جمعی (در غزه) پایان یافته است، اگرچه هیچ راه حلی در دسترس نیست. اوکراین موضوعی است که ترامپ به آن علاقه نشان داد، در درجه اول اقتصادی، عمل گرایی که بیشتر سیاسی است و حداقل صحبتی درباره صلح ایجاد کرد. همه منتظرند که گام بعدی سیاست در قبال ایران چه خواهد بود.
احتمال خروج ترامپ از ناتو وجود دارد
به نظر میرسد ترامپ همچنان از کشورهای اروپایی میخواهد که سهم بیشتری از هزینههای دفاعی ناتو را بپردازند. آیا باید منتظر شکاف و تنش در روابط ترامپ با کشورهای اروپایی باشیم؟
غرب در حال حاضر دچار شکاف شده است. این تقسیم بندی ایدئولوژیک و عملی است. پروژه نئولیبرال ممکن است به پایان نرسد اما آشکارا نیاز به بازسازی دارد. اروپایی ها آشکارا پیروان، مدافعان لیبرال دموکراسی و شکل نئولیبرال سرمایه داری هستند.
ترامپ یک انتخاب دموکراتیک مردم آمریکا است، اما به نظر می رسد او و بسیاری از پیروانش سبک حکومتی استبدادیتری را ترجیح می دهند. همچنین این یک سوال است که ترامپ و تیمش در دیدگاههای خود از مسائل ژئواکونومیک چقدر نئولیبرال هستند.
نظرات متضاد هستند و نشانههای موازی وجود دارد مبنی بر اینکه ترامپ فقط یک گسترش دیگر از مفهوم نئولیبرالیسم شناختهشده است، اما همچنین نشانههایی از آغاز سیاستهایی توسط ترامپ دیده میشود که محدودکننده عادات نئولیبرالی است. تعرفهها بهطور حتمی در تضاد با جهانیسازی هستند.
آیا این امکان وجود دارد که ایالات متحده در نهایت از ناتو خارج شود؟ در صورت خروج آمریکا از ناتو چه اتفاقی ممکن است برای این سازمان بیفتد؟
نمیگویم غیرممکن نیست، اگرچه من انتظار ندارم که ایالات متحده از ناتو خارج شود. جان بولتون که در دوره اول ریاست جمهوری برای مدت کوتاهی مشاور امنیت ملی ترامپ بود، در کتاب خود نوشت که یک بار ترامپ در مسیر حرکت خود به سازمان ملل در نیویورک در ماشینی نشسته بود و در مورد ادامه عضویت آمریکا در ناتو تردید داشت. مشاور او، بولتون، نمیدانست که آیا ترامپ این موضوع را پس از ورود به ساختمان سازمان ملل اعلام خواهد کرد یا خیر.
بنابراین ممکن است (خروج از ناتو) یک احتمال باشد. با این حال، بیشتر اعضای ناتو به خواسته های او مبنی بر کمک 2 درصدی برای دفاع از بودجه دولتی پاسخ مثبت دادهاند. علاوه بر این، بسیاری از این 2 درصد کمک فراتر رفته اند.
اکنون سوال این است که آیا اروپاییها قدرت و اراده لازم برای ادامه سیاستهای خود را مستقل از آمریکا دارند یا خیر؟ من این را در درازمدت موفق نمی بینم زیرا بسیاری از مالیات دهندگان در اروپا از تورم و بدتر شدن شرایط زندگی به دلیل حمایت مالی از اوکراین خسته شدهاند.
در عین حال، هیچ شکافی بین اروپا و آمریکا در مورد اسرائیل وجود ندارد. زمزمههایی (در اروپا) در مورد ایده پاکسازی قومی فلسطینیان از غزه وجود دارد، اما هیچ بیانیه قوی و مطمئناً هیچ اقدام عملی وجود ندارد.
این نشان دهنده ضعف اروپاست. در مجموع، من فکر میکنم اروپا بیش از آمریکا به ناتو نیاز دارد، اما افزایش هزینههای دفاعی توسط اروپاییها برای اقتصاد آمریکا خوب است و بنابراین ماندن در ناتو و افزایش بیشتر هزینههای دفاعی به نفع آمریکاست.
با توجه به تحولات اخیر و مذاکراتی که بین واشنگتن و مسکو در خصوص جنگ اوکراین در عربستان سعودی صورت گرفت، فکر میکنید تا چه حد به پایان جنگ در اوکراین نزدیک است؟
تئوری های خاتمه جنگ بیان می کنند که به محض اتمام منابع اقتصادی، سیاسی، انسانی و نظامی توسط طرفین جنگ، آنها برای مذاکره آماده می شوند. از سال 1945 اکثر جنگها بر سر میز مذاکره به پایان رسید.
نشانههای واضحی وجود دارد که هم اوکراین و هم روسیه نمیتوانند به اهداف اصلی خود برسند و منابع آنها در حال اتمام است. بنابراین، آنها برای پایان آماده هستند.
حلقه مفقوده شخص ثالثی بود که هر دو آن را خنثی یا حداقل قابل قبول می دانستند تا روند (پایان جنگ) را رهبری کند. با روی کار آمدن ترامپ، به نظر میرسد این امر محقق شود.
تئوریهای خاتمه درگیری همچنین بیان میکنند که هم دموکرات و هم دیکتاتور میتوانند در جنگ شکست بخورند. یک دموکرات در انتخابات بعدی جای خود را به منتخب مردم خواهد داد، احتمالاً یک کتاب خاطرات مینویسد و زندگی سیاسی را ترک میکند اما در امان میماند. یک دیکتاتور هر اپوزیسیون انتقادی را سرکوب و در قدرت میماند.
مشکل با حاکمانی مانند پوتین و زلنسکی است که در حال افزایش هستند. هیچ یک از آنها نمیتوانستند در جنگ شکست بخورند. از این رو شروع صحبت در مورد مذاکرات بسیار طول کشید، اما این (مذاکرات صلح) تنها گزینه برای هر دو رهبر است.
غرب در مورد فلسطین ریاکار است
در حال حاضر، توافق آتش بس و تبادل اسرا بین حماس و اسرائیل هرچند شکننده در حال انجام است. آیا فکر می کنید با وجود حمایت کامل ترامپ از اسرائیل، چشم اندازی برای ادامه آتش بس و در نهایت صلح وجود دارد؟
من در مورد صلح در خاورمیانه تردید دارم. اسرائیل ممکن است از نظر نظامی پیروز شده باشد، حماس ممکن است آسیب دیده باشد، اما ویرانی، فاجعه انسانی، جوانان بیآینده فلسطینی، همه اینها مرا به این باور سوق می دهد که قرار نیست مسئله فلسطین حل شود.
ما قبلاً شاهد تعدادی از حوادث تروریستی در اروپا بودیم که توسط مردم سرخورده، آسیب دیده یا متعصب خاورمیانه انجام شد.
با وجود جنایت نسلکشی یا جنایت علیه بشریت که در غزه رخ داده، شخصاً فکر میکنم شواهدی از نسلکشی وجود دارد و در عین حال بدون مجازات میماند و راهحل ترامپ برای یک جنایت - جنایت پاکسازی قومی - ارتکاب جنایت دیگر یعنی پاکسازی غزه از فلسطینیان است.
این (وضعیت) نمیتواند ثبات بلندمدت به ارمغان بیاورد و نه تنها از نظر اخلاقی اشتباه، بلکه رسوایی است. رسوایی است که نتانیاهو اولین رهبر خارجی بود که به کاخ سفید دعوت شد. رسوایی بیشتر این است که چندین کشور اروپایی - که برخلاف ایالات متحده آمریکا، عضو دادگاه بینالمللی کیفری هستند که حکم بازداشت نتانیاهو را صادر کرده است - اعلام کردند که اگر او برای مراسم یادبود آشویتس به لهستان بیاید، بازداشت نخواهد شد. ادعاهایی شده که ایتالیا، مجارستان، رومانی و صدراعظم آینده آلمان از نتانیاهو برای بازدید از آلمان دعوت کرده است. این به معنای پایان دیوان کیفری بینالمللی و ایده عدالت جهانی خواهد بود.
با توجه به اینکه چندین کشور اروپایی فلسطین را به رسمیت شناخته اند، آیا به نظر شما چشم اندازی برای تشکیل کشور فلسطین وجود دارد؟ موضع دولت ترامپ در این مورد چه خواهد بود؟
در حال حاضر حدود 130 تا 140 کشور فلسطین را به رسمیت میشناسند، اما مشکل، کنترل قلمرو - فقدان آن - و ظرفیت آن دولت است. خود قلمرو مشکلساز است چون سوالی که مطرح میشود این است که مرزها (مرز فلسطین) کجاست؟ به رسمیت شناختن فلسطین توسط چند کشور عضو اتحادیه اروپا، نشاندهنده حمایت اخلاقی از مردم در یک وضعیت دشوار است، اما عملاً هیچ چیز را تغییر نداد.
غرب بهطور کلی ریاکاری نشان داده است. حمایت کامل از اوکراین در هنگام حمله روسیه و هیچ حمایتی، یا در موارد معدود حمایت نمادین، از فلسطینیها در هنگام حمله اسرائیل. حماس کارهای اشتباهی انجام داد، اما پاسخ اسرائیل نه علیه حماس، بلکه علیه فلسطینیها بود و غرب در این مورد ریاکار بود.
شهرکنشینان در کرانه باختری به غصب زمینهای فلسطینی ادامه میدهند. مقامات (فلسطینی) در کرانه باختری بیقدرت، فاسد و برای دههها در قدرت هستند. اسرائیل نتانیاهو منتظر سیگنالی است تا این روند را در غزه به پایان برساند و هیچکس نمیداند بر سر میلیونها فلسطینی چه خواهد آمد. شرم بر بشریت.
هیچ اعتمادی بین ایران و آمریکا وجود ندارد
با توجه به خروج ترامپ از برجام و بیاعتمادییی که مقامات ایرانی به وی دارند، آیا امکان دارد مذاکرات تهران و واشنگتن با میانجیگری کشورهایی مانند عربستان سعودی انجام شود یا باید منتظر تشدید تنشها باشیم؟
هیچ اعتمادی بین ایران و آمریکا وجود ندارد. من ایدهای ندارم که با مواضع کنونی، چگونه میتوان به توافق جدیدی رسید. ترامپ همه چیز را تغییر میدهد، بنابراین ممکن است دیدگاههای خود را در مورد ایران تغییر دهد، اما مطمئن نیستم که حتی اگر این اتفاق بیفتد، تفاوت چندانی داشته باشند. با این حال، مانند چین، به نظر میرسد این بار ترامپ با ایران از نظر لفاظی محتاطتر است.
این امیدواری را ایجاد میکند که نوعی توافق در آینده حاصل شود. مبنای این امر میتواند توسط اروپاییهایی ارائه شود که دفعه قبل در این مورد با ترامپ مخالف بودند.
تفاهم جدید ایجاد شده بین ایران و عربستان سعودی که با میانجیگری چین بر سر یمن به دست آمد، میتواند مبنایی برای مذاکرات به رهبری عربستان سعودی یا برخی دیگر از کشورهای حاشیه خلیج فارس باشد. بنابراین، به نوعی، وضعیت بهتر از سال 2017 است.
برخی معتقدند در صورت انجام مذاکرات بین تهران و واشنگتن احتمالا نوعی توافق گام به گام و به طور کلی متفاوت از برجام حاصل خواهد شد. با توجه به سیاست فشار حداکثری دولت آمریکا تا چه حد این امکان وجود دارد؟
شایان ذکر است که در طول دوره اول ریاست جمهوری ترامپ، وضعیت در افغانستان بهطور کلی برای خروج آمریکا آماده میشد که در واقع تحت رهبری بایدن اتفاق افتاد. در نتیجه، فکر میکنم تیم فعلی ترامپ ممکن است برای تلاش جهت دستیابی به نوعی توافق با ایران تحت شرایط خاص خودشان که برای همه خارج از این تیم ناشناخته است، آماده شده باشد.
تمام نشانهها حاکی از آن است که ترامپ چین را به عنوان تنها رقیب در صحنه جهانی در تمام جنبهها - اقتصادی، سیاسی، نظامی - میبیند و سیاستها در قبال سایر قدرتها باید هدف اصلی را دنبال کنند یعنی حفظ سلطه جهانی توسط ایالات متحده آمریکا.
0 دیدگاه