به گزارش پارسینه به نقل از تسنیم، هر سال با اعلام نتایج کنکور سراسری، نامهای آشنا و تکراری از میان رتبههای برتر دیده میشود: دانشآموزان مدارس خاص دولتی و غیردولتی. در این میان، غیبت معنادار دانشآموزان مدارس دولتی عادی ـ جایی که حدود 80 درصد جمعیت دانشآموزی کشور تحصیل میکنند ـ به موضوعی جدی و قابل تأمل تبدیل شده است. روندی که نهتنها متوقف نمیشود، بلکه در حال تثبیت و تکرار است.
این شکاف آموزشی پرسشی جدی در برابر مسئولان قرار میدهد: چرا سهم بزرگترین بخش نظام آموزشی کشور در موفقیتهای ملی و کنکور ناچیز است؟
هشدار رئیسجمهور در اجلاس آموزشوپرورش
مسعود پزشکیان، رئیسجمهور، در اجلاس سالانه رؤسای آموزشوپرورش با اشاره به همین چالش، مسئولان را به تأمل و اقدام فراخواند:
«شما مسئولیت و بار سنگینی بر دوش دارید. درد مردم و درد بیعدالتی را باید متوجه شویم. نباید بپذیریم بچهای که پدر و مادرش توان مالی ندارند، به دلیل نداشتن پول از فرزندان مرفه عقب بماند. آموزش فقط نباید تئوری باشد؛ باید با عشق آموزش دهیم و شما مسئولان باید این مسائل را باور کنید تا بتوانید به سمت اجرا بروید. فردی که میگوید همین است و نمیشود، قطعاً نمیتواند وارد این فضا شود.»
این سخنان نشان میدهد که تحقق عدالت آموزشی در اولویت سیاستهای کلان دولت قرار دارد، اما فاصله بین شعار و عمل هنوز پر نشده است.
نگاه مسئولان؛ مسئلهای ریشهای
یکی از موانع اصلی در مسیر عدالت آموزشی، موضوعی است که رئیسجمهور به درستی و دقت به آن اشاره کرد: نوع نگاه مسئولان آموزشوپرورش به مدارس دولتی عادی. سیاستگذاریها، تخصیص منابع و حتی رویکرد فرهنگی نشان میدهد که این مدارس در اولویت نیستند.
فضا و تجهیزات: مدارس نوساز و مجهز عمدتاً در اختیار مدارس خاص قرار میگیرند، در حالی که مدارس عادی با ساختمانهای فرسوده، کمبود تجهیزات و محیطهای نامناسب دستوپنجه نرم میکنند.
تأمین معلم: بسیاری از معلمان تازهاستخدامشده بدون گذراندن دورههای مهارتآموزی وارد مدارس عادی میشوند؛ تجربهای که نه برای معلم و نه برای دانشآموز شرایط مناسبی ایجاد نمیکند.
کرامت دانشآموزان: گزارشهای متعدد از بیتوجهی به شأن و شخصیت دانشآموزان در مدارس عادی منتشر میشود؛ از تحقیرها تا بیتفاوتی نسبت به دغدغههای والدین و حقوق دانشآموزان.
افتخارآفرینی با مدارس خاص، غفلت از بدنه اصلی
تمرکز رسانهای و مدیریتی وزارت آموزشوپرورش معمولاً بر دستاوردهای مدارس خاص است. کسب مدالهای المپیاد جهانی یا معرفی رتبههای تکرقمی کنکور بهعنوان نشانههای موفقیت نظام آموزشی مطرح میشود. اما واقعیت آن است که این موفقیتها حاصل اقلیتی ممتاز است، نه نماینده 80 درصد بدنه اصلی آموزش کشور.
این تفاوت آشکار، شکاف عدالت آموزشی را بیشتر میکند و پیام ناامیدکنندهای برای میلیونها دانشآموز مدارس عادی میفرستد: «سهم شما از این سفره، اندک است.»
چه باید کرد؟
کارشناسان معتقدند تغییر این روند در گرو یک تحول بنیادین است:
باور مسئولان به توانمندی مدارس عادی؛ بدون این تغییر نگاه، هیچ سیاست یا بودجهای اثرگذار نخواهد بود.
اختصاص معلمان توانمند و باتجربه به مدارس عادی، نه صرفاً به مدارس خاص.
توزیع عادلانه امکانات و تجهیزات آموزشی؛ از آزمایشگاه و کارگاه گرفته تا کلاسهای استاندارد.
بازتعریف رویکرد آموزشی؛ آموزش باید از تئوریزدگی فاصله بگیرد و به سمت مهارت، عشق و یادگیری واقعی حرکت کند.
چشمها را باید شست
تا زمانی که مدارس دولتی عادی در حاشیه سیاستگذاریها باقی بمانند، عدالت آموزشی به یک شعار بیثمر تقلیل خواهد یافت. همانگونه که در شعر آمده است:
«چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید.»
اگر مسئولان آموزشوپرورش بخواهند به توصیه رئیسجمهور جامه عمل بپوشانند، باید نخست نگاه خود را تغییر دهند؛ نگاهی که مدارس دولتی عادی را نه باری بر دوش، بلکه سرمایهای برای آینده ایران بداند.
0 دیدگاه